هر ضرب المثل یک داستان: دعوای زرگری
دعوای زرگری به معنای یک دعوای ساختگی و نمایشی برای بدست آوردن سود و منفعت است. این دعوا در گذشته ها یک راه برای به دست آوردن سود بیشتر بود که کم کم از بازار خارج و به یکی از ضرب المثل های فارسی تبدیل شد.
قصه از این قرار است که در قدیم وقتی شخصی به مغازه طلا فروشی می رفت و قصد خرید داشت و قیمت طلا یا جواهری را می پرسید. طلا فروش قیمت بسیار زیادی را به مشتری می گفت. در همین لحظه شاگرد طلا فروش با اشاره صاحب مغازه به سراغ طلافروش دیگری می رفت و او را با خود به مغازه می آورد. دو طلا فروش از قبل با هم هماهنگ کرده اند و در این لحظه طلا فروش دوم به عنوان یک کاسب خیر خواه به مشتری می گوید که طلافروش می خواهد سر او را کلاه بگذارد و من این طلا را به قیمت کمتری می فروشم.
با این حرف بین دو طلافروش دعوا در می گیرد و هر کدام سعی می کنند مشتری را از آن خود کنند تا اینکه مشتری تصمیم می گیرد از طلافروش دوم خرید کند.
خلاصه اینکه مشتری پول را می پردازد و طلا را می برد. غافل از اینکه طلافروش دوم فقط رقمی کمتر از رقم طلافروش اول گفته اما هنوز هم قیمت این طلا بیشتر از قیمت واقعی آن است.
در نتیجه مشتری ضرر می کند (که البته متوجه این ضرر نخواهد شد)، و دو طلافروش سود حاصل از این دعوا را بین خودشان تقسیم می کنند.
امروزه هم اگر دو نفر برای به دست آوردن سود بیشتر و فریب دیگران به صورت نمایشی با هم دعوا کنند، می گویند «دعوای زرگری به راه انداخته اند.»
ثبت نظر
نام و نام خانوادگی :
آدرس الکترونیکی:


کانون ارتباطات و تبلیغات فرا