نقش تنبیه در تربیت از دیدگاه اسلام- بخش اول
آیا تنبیه یک روش تربیتی است؟ کارایی آن در چه سطحی است؟ شرایط استفاده از آن چیست؟ چه کسانی اجازه اعمال آن را دارند؟ اسلام در این زمینه چه میگوید؟ روانشناسان و مربیان تربیتی چه میگویند؟ پرسش هایی از این قبیل، در محافل تربیتی زیاد مطرح است. چنین مشهور و معروف شده که تنبیه از نظر روانشناسان، به دلیل اثرات منفی که از خود بر جای میگذارد مطرود و ممنوع است. بدون شک، طبیعت انسان ها به گونه ای است که وقتی در انجام امری مورد تشویق قرار می گیرند، معمولاً درصدد بر می آیند تا آن امر را بهتر انجام دهند. به همین خاطر تشویق و ترغیب از مهم ترین ارکان روانشناسی تربیتی و عاملی موثر، در تحریک انگیزش های پیشرفت و عملکرد فرد در فرآیند یادگیری و تقویت رفتارهای مطلوب است. همه انسان ها حتی بزرگسالان تا آخر عمر نیاز به تشویق دارند. تشویق، موجب رغبت و دلگرمی و نشاط و تحرک می شود و انسان را به جدیت وادار می کند. انسانی که مورد تشویق قرار بگیرد احساس آرامش و رضایت خاطر و اعتماد به نفس می کند و برای جدیت بیشتر و تحمل دشواری ها آماده می گردد. بر عکس، اگر مورد نکوهش یا ناسپاسی قرار گرفت، دلسرد و بی رغبت می شود و احساس حقارت و ضعف می کند و نمی تواند از استعدادهای خویش به نحو مطلوبی استفاده نماید.
اصل تشویق و تنبیه به عنوان امری مسلم در تربیت اسلامی شناخته و پذیرفته شده است. اصولاً بهشت و جهنم، انذار و تبشیر پیامبران، آیه های مربوط به پاداش و کیفر، وعده و وعیدهای شوق انگیز و خوفناک و... همه جلوه هایی از تشویق و تنبیه هستند. خداوند تبارک و تعالی در قرآن مجید می فرماید: «و بشر الذین ءامنوا و عملوا الصالحات ان لهم جنات تجری من تحتها الانهار... ای پیامبر به کسانی که ایمان آورده و عمل صالح انجام داده اند بشارت بده که جایگاه آنان در قیامت، باغستان هایی است که نهرهای آب در آن جاری است». حضرت علی(علیه السلام) در فرمان تاریخی خود به مالک اشتر که او را به فرمانروایی مصر برگزیده بود، دستور می دهد: «ولا یکونن المحسن و المسیء عندک بمنزله سواء فان فی ذلک تزهیدا لا اهل الاحسان فی الاء حسان، و تذریبا لا هل الاساءه علی الاساءه؛ مبادا نیکوکار و بدکار پیش تو یکسان باشند، زیرا چنین روشی نیکوکار را از کردار نیک دور ساخته و بدکار را به کار بد سوق می دهد.»
تعریف تنبیه
تنبیه در لغت به معنای آگاهانیدن، بیدار کردن، واقف گردانیدن به چیزی و آگاه و هوشیار کردن آمده است. و در اصطلاح به عملی گفته می شود که لازمه آن آگاه و هوشیار کردن باشد و دست کم به سه معنا به کار رفته است:
1- حذف پاسخ مثبت از ارگانیسم و یا اضافه کردن پاسخ منفی به آن، تنبیه، زمانی رخ می دهد، که پاسخ مثبتی را از موقعیت حذف و یا چیزی منفی به آن بیافزاییم. به زبان متداول می توان گفت تنبیه دور ساختن چیزی از ارگانیسم است که خواستار آن است، یا دادن چیزی است به او که طالب آن نیست.
به عبارت دیگر تنبیه عبارت است از ارائه محرک ناخوشایند یا حذف تقویت مثبت بلافاصله بعد از انجام یک رفتار. تنبیه به این معنا را تنبیه به معنای عام می گوییم.
2- ارائه پاسخ منفی به ارگانیسم. در این تعریف: تنبیه عبارت است از ارائه یک محرک آزارنده یا تنبیه کننده به دنبال یک رفتار نامطلوب برای کاهش دادن احتمال آن رفتار. برای مثال اگر بعد از انجام رفتاری نا مطلوب از سوی کودک مثلاً گفتن یک حرف تند با عصبانیت و با ارائه یک محرک آزارنده مثل زدن به او خواسته باشیم که احتمال بروز رفتار نامطلوب را در او کاهش دهیم او را تنبیه کرده ایم. تنبیه به این معنا را تنبیه به معنای خاص میگوییم.
3- تنبیه بدنی یا کتک زدن؛ گاهی مراد از تنبیه، به همین معنا است که ما آن را تنبیه به معنای اخص میگوییم. روشن است که بر طبق معنای اول- معنای عام- تنبیه، طیف وسیعی را در بر می گیرد که عبارتست از تغافل، بی اعتنایی، تهدید، تحقیر، سرزنش، تمسخر، محروم سازی، جریمه، جبران، تغییر چهره، روی برگرداندن و تنبیه بدنی. بر خلاف معانی دوم و سوم که محدودتر هستند. آن چه از میان این معانی سه گانه تنبیه، مورد تردید و بحث واقع شده است قسم سوم یا تنبیه به معنای اخص است، گرچه برخی از مصادیق تنبیه نظیر تهدید، تحقیر، سرزنش، و تمسخر نیز کم و بیش مورد رد و انکار واقع شده است.
ادامه دارد
نویسنده: محمد علی اکبری