امام باقر(ع) و تربیت فرزند- بخش دوم
ه- اهمیت آرامش خانواده در تربیت:

تردیدی نیست که خانواده نقش اساسی در تربیت فرزند دارد و پرورش صحیح فرزندان بدون توجه جدی والدین به این امر مهم و ایجاد فضای مناسب و آرام برای آن میسر نیست. نابسامانی خانواده، اختلاف و نزاع های والدین، عدم رابطه صمیمی میان اعضای خانواده به ویژه والدین، فقدان امنیت و آرامش لازم در جامعه کوچک خانواده، تربیت صحیح فرزند را به مخاطره می اندازد. از این رو در مبحث حسن خلق در روایات، بیش از هر مورد دیگری در باره خوش رفتاری پدر خانواده با اهلش تأکید شده است و این حاکی از آن است که خوش رفتاری در کانون خانواده اهمیت ویژه دارد و آثار مثبت آن فراتر از خوش رفتاری با افراد دیگر است، زیرا در جامعه کوچک خانواده افراد کاملاً با هم در ارتباط هستند و بر یکدیگر تأثیر می گذارند و چتر آثار مثبت خوش رفتاری و پیامدهای سوء بد رفتاری بر سر همه اعضای خانواده پهن می گردد و در یک کلام خوش رفتاری در کانون خانواده آثار تربیتی فراوان و بد رفتاری پیامدهای سوء بی شمار به همراه دارد. امام باقر (ع) در زمینه اهمیت خوش رفتاری در کانون خانواده فرموده است: «... من حسن بره باهله زید فی عمره » [15] هر کس احساس و ملاطفتش را نسبت به خانواده اش نیکو گرداند عمرش طولانی می گردد. در این حدیث شریف تعبیر لطیف و ظریف «من حسن بره» دلالت بر آن دارد که نه تنها احسان و ملاطفت نسبت به خانواده پسندیده و لازم است بلکه می بایست برای تأثیر بیشتر، این احسان و ملاطفت به نیکویی و بهترین وجه انجام گیرد. همچنین در حدیث دیگری آن حضرت، کامل شدن اسلام و ایمان، آمرزش گناهان و رضایت خداوند متعال در روز قیامت را از آثارخوش رفتاری با خانواده برشمرده اند. «اربع من کن فیه کمل اسلامه ... و حسن الخلق مع الاهل و الناس» [16]

و- نقش تربیتی عمل والدین و مربیان:

مربیان موفق در جهاد مقدس تربیت بیش از آن که به گفتار دعوت به نیکی کنند با عمل صالح دعوت کرده اند، پیش از آنکه سخن بگویند عمل نمودند، پیش از آن که به تربیت دیگران اقدام کنند به اصلاح خویش پرداختند، بنابراین والدین که خود اولین مربیان فرزندان هستند می بایست با زبان عمل با فرزندانشان سخن بگویند، فرزندان باید در عمل ببینند که والدین به آنچه می گویند پای بند هستند و خود عمل می کنند و گفتارشان با عملشان مطابقت دارد. به نظر می رسد که اساسی ترین عامل تربیتی معصومان (علیهم السلام) و در واقع مهمترین راز موفقیتشان در تربیت فرزندان همان تربیت با عمل و پای بندیشان به آنچه می گفتند بوده است و این شیوه در سیره تربیتی امام باقر (ع) نیز کاملاً آشکار است، فرزندان آن حضرت با دیدن اعمال پدر برای انجام اعمال صالح ورفتار درست الگو می گرفته و به راز بندگی خداوند دست می یافتند. در ذیل به ذکر دو نمونه از رفتارهای آن حضرت اکتفا می کنیم:

1- امام باقر(ع) و صدقه به فقراء: از فرزند بزرگوار آن حضرت نقل شده است که روزی بر پدرم وارد شدم و مشاهده کردم که در آن روز پدرم هشت هزار دینار به تهی دستان مدینه صدقه داده اند و اهل خانه ای را که تعداد آنها به یازده نفر می رسید آزاد کرده است.»[17]
2- اسحاق بن عمار از امام صادق(ع) نقل کرده است: من پیوسته رختخواب پدرم را پهن می کردم و منتظر می ماندم تا ایشان به رختخواب بروند و بخوابند، سپس برمی خاستم و به رختخواب خود می رفتم، شبی آن حضرت تأخیر کردند و من در طلب او به مسجد رفتم، در حالی که مردم خواب بودند، او را در حال سجده دیدم وغیر او کسی در مسجد نبود. من صدای او را می شنیدم که می گفت: «سبحانک اللهم انت ربی حقا حقا، سجدت لک یا رب تعبدا و رقا، اللهم ان عملی ضعیف فضاعفه لی، اللهم قنی عذابک یوم تبعث عبادک و تب علی انک انت التواب الرحیم.» [18]

ز- تربیت معنوی فرزندان:

تربیت ابعاد مختلفی چون جسمانی، عقلانی، عاطفی، اجتماعی و اخلاقی دارد. از مهم ترین ابعاد تربیت، تربیت معنوی است که به عقیده ما در تربیت اسلامی، پرورش این بعد غایت همه ابعاد دیگراست. این نوع تربیت که شامل پرورش بعد معنوی انسان و فراهم نمودن زمینه ارتباط انسان با خداوند و در نهایت پرورش انسان برای رسیدن به قرب الهی است. بسیار مورد تأکید ائمه (علیهم السلام) بوده است و آن بزرگواران در تمام صحنه های زندگی بیشترین اهمیت را به پرورش این بعد فرزندان می دادند و برای تحقق آن از شیوه های خاص بهره می گرفتند که به نظر می رسد از مهمترین شیوه ها، دو شیوه (ذکر و دعا) است و هر چند دعا نیز یک نوع ذکر تلقی می شود، اما از آنجا که در تربیت معنوی عنصری کلیدی و مهم است از آن به عنوان یک شیوه جداگانه یاد می کنیم.
امام باقر(ع) در سیره تربیتی خود از این دو شیوه به شکل خاصی بهره جستند.
1- ذکر و یاد خدا: ذکر که عبارت از توجه قلبی انسان نسبت به خداوند است و گاهی در قالب الفاظ مخصوصی بر زبان جاری می شود. نقش بسیار مهمی در تربیت بعد معنوی انسان دارد. ابن قداح از امام صادق (ع) نقل کرده که «پدرم (امام باقر-ع-) بسیار یاد خدا می نمود، همراه او راه می رفتم او را در حال ذکر می دیدم؛ با او غذا می خوردم او را در حال یاد خداوند می دیدم، با مردم سخن می گفت و این کار او را از یاد خدا غافل نمی کرد. من مشاهده می کردم که زبان او مدام در حال گفتن ذکر لا اله الا الله بود. پدرم ما را جمع می نمود و ما را به ذکر و یاد خدا امر می فرمود و این کار تا طلوع خورشید، ادامه داشت، هر کدام از ما که قرائت قرآن آموخته بود به خواندن قرآن و هر کدام که قرآن نیاموخته بود به گفتن ذکر امر می نمودند.» [19]
این حدیث در بر دارنده دو نکته مهم است. نخست آنکه بر مطابقت گفتار با عمل حضرت دلالت دارد و نشان می دهد که امام ابتدا خود عمل می نمودند و از ذکر گفتن غافل نمی شدند و بعد فرزندانشان را به ذکر و یاد خدا امر می نمودند. نکته دوم آنکه نباید فرزندان را به حال خودشان رها کرد بلکه می بایست ضمن حفظ آزادی حساب شده و منطقی و توجه به استقلال طلبی و آزادیخواهی آنها در فرصت های مناسب با ایجاد انگیزه و شوق به طور عملی آنها را به انجام کار نیک مشغول نمود.
2- دعا: دعا و مناجات از مؤثرترین روش ها در تربیت بعد معنوی انسان است، از طریق دعا و مناجات انسان با خداوند ارتباط پیدامی کند و در پرتو آن جان خود را از چشمه معرفت و محبت سیراب می گرداند. امام صادق(ع) فرمود: «هرگاه مسأه ای پدرم را محزون می کرد ایشان زنان و فرزندان را جمع می نمود. آنگاه خود دعا می کردند و آنها آمین می گفتند.» [20] همچنین برید بن معاویه عجلی نقل می کند: «هرگاه امام باقر(ع) قصد مسافرت داشتند خانواده خود را در منزلی جمع می نمودند و این چنین دعا می کردند «اللهم انی استودعک نفسی و اهلی و مالی و ولدی، الشاهد منا و الغائب، اللهم احفظنا و احفظ علینا، اللهم اجعلنا فی جوارک، اللهم لا تسلبنانعمتک و لا تغیر ما بنا من عافیتک و فضلک ». پرودگارا خود و اهلم و مالم و فرزندانم، حاضر و غایب آنها را به تو سپرده ام، پروردگارا ما را حفظ کن و سلامتی ما را مستدام دار، پروردگارا ما را در جوار خودت جای ده و نعمتت را از ما مگیر و عافیت و فضلت را نسبت به ما تغییر مده»[21] از دو حدیث بیان شده معلوم می شود که آن حضرت فرزندان خود را از طریق دعا به یاد خداوند متوجه می گردانید و غیر مستقیم به آنها تعلیم می داد که باید در تنهایی و هنگام مشکلات بر خداوند توکل نمود و تنها از او در خواست کمک نمود.

پی نوشت ها:

1- وسایل الشیعه، ج 15، ص 138، ح 2.
2- همان، ص 151، ح 11.
3- همان، ص 124، ح 1.
4- همان، ص 130، ح 2.
5- تهذیب الاحکام، ج 8، ص 110، ح 375.
6- الکافی، ج 6، ص 44، ح 12.
7- التهذیب، ج 8، ص 110; الکافی، ج 6، ص 44، ح 13.
8- الذؤابه، طرف العمامه و السوط، و فی الحدیث، کان ابی یطول دوائب نعلیه ای اطرافها (مجمع البحرین، ج 2، ص 57) اما درفرهنگ های عربی به فارسی آن را به «زلف و گیسو» معناکرده اند.
9- بحار الانوار، ج 47، ص 15، ح 12; به نقل از کفایه الاثر، ص 321.
10- همان، ص 13، به نقل از ارشاد مفید.
11- حلیه الابرار، ج 2، ص 126.
12- کشف الغمه، ج 2، ص 360; سیره الائمه الاثنی عشر، ج 2، ص 230-229.
13- همان، ص 344.
14- الخصال، صدوق، ص 169.
15- تحف العقول، ص 216; ائمتنا، ج 1، ص 365.
16- حیاه الامام الباقر(ع)، باقر شریف القرشی، ص 300-299;(این حدیث با همین مضمون و با کمی تفاوت در الخصال صدوق، ص 222 از امام سجاد(ع) نیز نقل شده است.)
17- بحار الانوار، ج 46، ص 290.
18- حلیه الابرار، ج 2، ص 112.
19- الکافی، ج 2، ص 299; بحار الانوار، ج 46، ص 8-297; حلیه الابرار، ج 2، ص 111-110.
20- بحار الانوار، به نقل از الکافی، ج 2، ص 487.
21- حلیه الابرار، ج 2، ص 134.


منبع:
مجله فرهنگ كوثر خرداد 1378، شماره 27
ثبت نظر
نام و نام خانوادگی :
آدرس الکترونیکی:


کانون ارتباطات و تبلیغات فرا