اعتماد به نفس در کودکان (4)
قسمت چهارم: خودداری های لازم
والدین و مربیان در طریق ایجاد حالت اعتماد به نفس در کودکان ، از ارتکاب بسیاری از اعمال که متأسفانه هم اکنون در نزد برخی از آنها رایج و مجاز است باید خودداری کنند. برخی از این موارد عبارتند از:

*مداخله در کار کودکان

ما نمی‌خواهیم سلطه والدین را منکر شویم و حق دخالت در امور فرزند را از پدر و مادر سلب کنیم بلکه مقصود ما این است که از همان اوایل کودکی ضروری است کارهایی در حد توان و قدرت طفل به او بسپاریم و از او بخواهیم که مستقلاً آن کار را انجام دهد. بگذاریم فرزندمان شخصاً انجام کاری را بپذیرد بدون این که ما در آن مستقلاً مداخله کنیم. اگر نواقصی در کار ملاحظه شد بعداً می‌توان به او تذکر داد. آنها به این استقلال نیاز دارند : هم برای تمرین و تجربه ، و هم برای ارضای جنبه استقلال طلبی خود.

*تجاوز به حدود آنها

با همه نیازمندی ها و دلبستگی ها ، کودکان مان احساس می‌کنند که تنها صاحب این جهانند و سرنوشت همه افراد به دست آنهاست. اشیایی را به خود اختصاص داده و جایی را در خانه از آن خود می‌دانند. اگر گوشه اطاق را به او اختصاص داده‌اید، پاگذاری در مرز آن را کودک تجاوزبه حساب خواهد آورد. او کاغذی را به صورت هواپیما در می آورد و در آنجا قرار می‌دهد. شما با توجه به این که آن شیء بیهوده است پاره‌اش می‌کنید و کودک گمان دارد شما دل او را پاره کرده‌اید. تا آنجا که رعایت حقوق کودک ، موجب وارد آمدن لطمه‌ای بر او نیست پذیرای مالکیت و آزادیش باشید.

*انجام کار آنها

برخی از مادران و پدران برای فرزندان خردسال خود دلسوزی می‌کنند و کارهای او را بخصوص کار مدرسه را انجام می‌دهند. این کار نه تنها به امر تحصیل کودکان لطمه وارد می آورد، بلکه به شخصیت و اعتماد به نفس آنها هم صدمه می‌زند. چنین کودکانی شدیداً به والدین خود وابسته شده و اتکای به نفس را از دست خواهند داد. والدین باید اجازه و دستور دهند که کودک کار خود را انجام دهد و فقط به گونه‌ای او را هدایت و راهنمایی کنند. زیرا در غیر این صورت به جای فایده رساندن ضرر می‌زنند و فرزندان خود را تدریجاً افرادی ناتوان تربیت می‌کنند و بدین ترتیب عدم اعتمادشان به خود ، ریشه دار خواهد شد.

*تحقیرها

این که فرزند شما در مقایسه با خودتان کوچک و ناتوان است و قدرت و توان انجام کارهای مهم را ندارد جای بحث و سخنی نیست ولی شما هرگز نباید کار او را به خود مقایسه کنید و در نتیجه خوار و بی مقدارش بشمارید. تحقیر کردن طفل سبب احساس بی اعتباری او خواهد شد. ما والدینی را می‌شناسیم که فرزندشان متناسب با سن و رشدش کار مهمی انجام می‌دهد؛ مثلاً مشق زیبایی می‌نویسد و یا نقاشی قشنگی را به پدر و مادر عرضه می‌کند. اما والدین به او نهیب می‌زنند که این چه مزخرفی است و با چنین تحقیری اعتماد به نفس او را می‌شکنند و یا بدون توجه ، کار کودک را با کار خود یا دیگران مقایسه کنند و می‌گویند من از تو بهتر می‌کشم و فلان کار از عهده تو خارج است و طفل آن را تحقیری برای خود به حساب می آورد.

*به رخ کشیدن نواقص

ممکن است فرزند شما نقصی و یا نارسائی عضوی داشته باشد. او در این نقص و نارسائی مقصر نیست و اگر هم روزی اشتباه کرده و دچار چنین نقص مداومی شود نباید به خاطر آن سرزنش بشود و شخصیتش خرد و تحقیر گردد. برخی از والدین و مربیان مثلاً به خاطر عدم فرمانبری فرزند یا ضعف درسی او ، برای این که دلش را بسوزانند نقص عضو او را به رخش می‌کشند ، دل جریحه دار او را مجروح تر می‌سازند و خاطره‌ای را که طفل اصرار به فراموش کردن آن دارد از نو به یادش می آورند و در نتیجه روحیه او را می‌شکنند و باعث افسردگی اش می‌شوند و این خود خطا و لغزشی است که سبب پیدایش احساس حقارت در او می‌شود.

*دلسرد کردن

آیا می‌دانید سخنان تلخ و رفتار نابهنجارتان با کودک سبب پیدایش چه دشواری و مسائلی می‌شود و چگونه او را از خود دلسرد و بیزار می‌کند. چه زشت است که والدین و مربیان با استفاده از قدرت و حاکمیت خود سخنانی را بر زبان آورند که موجب احساس ضعف و ناتوانی طفل شود. کودک کاری انجام می‌دهد که به نظر خود نوعی سرگرمی و اشتغال است. مأیوس و دلسرد کردن کودک از اقدام به یک امر موجب کشتن اعتماد به نفس و از دست دادن اطمینان خواهد شد. او طبعاً تصمیم خواهد گرفت که دیگر به کاری اقدام ننماید.

*سرزنش بسیار

از مسائل و عواملی که اعتماد به نفس را در کودک می‌کشد سرزنش های مداوم و افراطی است. سرزنش ها ، برای کودک آینده‌ای هراس انگیز خواهد ساخت و سبب آن خواهد شد که او امور را با بدبینی بنگرد و بدین ترتیب روزگار حال و آینده‌اش تاریک شود. اگر تذکرات شما در اصلاح کودک مفید نیفتاد و یکی دو بار هم سرزنشش کردید و مؤثر واقع نشد، ضروری است سرزنش ها را قطع کنید و علل و انگیزه‌های آن نابهنجاری یا بد رفتاری را تعقیب کنید. زیرا در مواردی خود طفل در وضع و موقعیتی قرار می‌گیرد که قادر به اصلاح وضع خود نیست و سرزنش های مداوم شما او را بیش از پیش از خود مأیوس می‌سازد.

*شکست دادن ها

ممکن است شما با فرزند خود بازی دوستانه‌ای داشته باشید. البته این کار ، مفید و ضروری است. در سایه آن می‌توانید به کودک درس بیاموزید، عیوب او را اصلاح کنید و ... . ولی آنچه قابل ذکر است این است که اصرار نداشته باشید کودک در بازی با شما شکست بخورد، مگر آنگاه که قصد داشته باشید از این طریق راه موفقیتی را به طفل بیاموزید. شکست کودک از شما ، بویژه اگر مکرر و مداوم باشد، سبب آن خواهد شد که او در توان و لیاقت خود شک کند و روح اعتماد به نفس در او کشته شود. ما منکر این امر نیستیم که کودک باید گاهگاهی طعم شکست را بچشد تا به تدریج کار آزموده و ورزیده شود، ولی این امر نباید مکرر شود.
ثبت نظر
نام و نام خانوادگی :
آدرس الکترونیکی:


کانون ارتباطات و تبلیغات فرا